زخم کهنه

این زخم،زخمی که دیگه احساسش نمی کنم فراموشش کردم و تنهایی جاشو پر کرده

داخل باغ به همه جا دقت کردم

همه جا رو دنبال همدمم گشتم

و رز رو پیدا کردم

گوشه ای از باغچه بود

از زندگیش برام گفت

از سختی زندگیش

خیلی سخ بود

اونم تنها بود

مثل من

منم از خودم گفتم

اونم گوش کرد

ما با هم دوس شدیم خیلی عالی بود

 ادامه ی مطالب


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 2 خرداد 1393برچسب:,ساعت15:41توسط تنهایی | |